حسام و مهنا

تعجب کردم

1390/4/30 12:47
381 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پيش رفته بوديم به فضاي سبز نزديكمان شام خورديم پس ازشام مهنا گيردادكه اورا به پارك ببرم .آن نزديكي چند تا تاب بود كه كسي هم نبود مهنا مشغول شد.در اين حين دختركي همراه پدرش به آنجا آمدند ومشغول تاب بازي شدند.دخترك لباس زيبايي پوشيده بود .به چشم مي آمد وخيلي خوش لباس شده بود.به مهنا گفتم كه ديگر بس است برويم.مهنا موقع آمدن به پارك سوشرت پوشيده بود چون هوا كمي سرد بود مادرش هم نگران بود كه سرما نخورد.دست مهنا را گرفتم وبا هم حركت كرديم.تا اينجاي ماجرا مشكلي نبوداما به محض اينكه از جلوي دخترك رد مي شديم چشم مهنا به آن دخترك خورد اولين حركتي كه كرد سوشرتي كه تنش بود را درآورد گفت اين را نميپوشم .از زير سوشرت هم پيرا هن قشنگي پوشيده بود.يك ايست كامل كرد در حالي كه دامن پيراهنش را گرفته بود داشت چرخ ميزد و جلوي آن دخترك خود نمايي ميكرد.مهنا هنوز سه ساله نشده و انصافا مادرش و من هم همچين اخلاقي نداريم اما اين كه اين حركت چرا از مهناي من سر زد ذهن مرا مشغول كرد .بعضي از رفلكسهاي كودكان شايد طبيعي هم باشد اما به لحاظ سن و سال در اين مورد خاص كمي بعيد به نظر ميرسيد .از دوستاني كه اين مطلب را مي خوانند تقاضا دارم در صورت داشتن مطالعه و اطلاعات در اين زمينه مارا از نظراتشان بهره مند نمايند.

بابای مهنا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

بابای محمد
1 مرداد 90 11:02
خوب بچه است دیگه دوست داره لباس قشنگشو ببینن. خود شما اگه یه دست لباس خوشکل بپوشین دوست ندارین تو جمع یه چرخی، جستی و یا حرکتی از نوع موزون بکنید؟